در سال 2016 مدت زمان تصدی یک شغل برای هر فرد در آمریکا بطور متوسط برابر با 4.2 سال بود. واضح و روشن است که ما امروزه دیگر در دورهای زندگی نمیکنیم که مثلا یک فرد بخواهد تمام طول عمر خودش را مشغول انجام یک شغل و پیشه و یا حتی برای یک شرکت و کمپانی ثابت باشد.
هیچ یک از ما هر روز سال در فضای کاری و شغلی خودمان احساس رضایت و خوشحالی نداریم. اگر شما شخصا به دنبال چنین فضا و شرایطی هستید، برایتان آرزوی موفقیت داریم. اما به هر حال باید در کاری که بطور مستمر و منظم انجام می دهید احساس رضایت و خرسندی داشته باشید.
چرا که همان قدر که صحبت کردن از حفظ تعادل بین کار و زندگی مهم است، به یاد آوردن این مهم که چه مدت زمانی از زندگی هم صرف کار شده است، بسیار اهمیت دارد (یادآوری: شما تقریبا 35% از ساعات بیداری خودتان را در حال کار کردن می گذرانید.) آیا در طی آن ساعات نباید رضایت و خرسندی داشته باشید؟
در این رابطه 9 دلیل مبنی بر اینکه ممکن است اکنون زمان خوبی برای یک شغل جدید باشد جمع آوری شده است که در مقاله ی گذشته 4 مورد از این نشانهها را صحبت کردیم. البته هیچ یک از این قوانین ثابت و بدون استثناء نیستند، اما همگی نشانههایی مبنی بر در نظر داشتن یک موقعیت و فضای جدید هستند. نبض بقیه زندگی خود را چک کنید و بررسی کنید و ببینید که چگونه یک شغل جدید میتواند منجر به قوی تر یا ضعیفتر شدن آن نبض شود.
اکنون ادامه موارد را در این مقاله مرور می کنیم.
5- شما درآمدی ندارید
در سال 2014 متوسط افزایش حقوقی که یک کارمند میتوانست انتظار داشته باشد معادل چیزی در حدود 3% از کل حقوق وی بود و افزایش حقوقی که در واقع دریافت میکردند شاید کمتر از 1% بود. با این وجود متوسط افزایش حقوقی که یک کارمند در زمان عهده دار شدن یک شغل جدید دریافت میکرد، به طور متوسط چیزی بین 10% تا 20% حقوق قبلی خودش بود.
بر این اساس دنبال کردن پتانسیل رشد پولی که در شرکت فعلی خود دارید، از اهمیت بالایی برخوردار است. البته مطمئنا شما در هر سالی که در شغل فعلی خود باقی میمانید، با افزایش حقوقی معادل 20% حقوق قبلی خود مواجه نمیشوید. اما اگر در طی 3 تا 4 سال باقی ماندن در آن شغل افزایش حقوق مشابهی را تجربه نکنید، شاید با قطعیت بیشتری بتوان گفت که زمان جستجو برای یک فرصت جدید یا مذاکره کردن با رئیس خودتان فرا رسیده باشد.
صحبت و مذاکره برای دریافت افزایش حقوق میتواند تا حدودی ناخوشایند باشد، پس پیش از هر چیز به مبانی گفتگو و صحبت خود فکر کنید و اعتماد و اطمینان کافی نسبت به دلایل خود داشته باشید. از منابع مختلف، حقوق متوسط تخصص خود را جستجو کرده و متوسط هزینه زندگی در شهر خود و همچنین نرخ تورم را در آن لحاظ کنید.
6- شما با فرهنگ یا تیم شرکت هماهنگ نیستید
گاهی اوقات اتفاق میافتد که مثلا شرکت شما توسط یک شرکت دیگر خریداری شود یا به هر نحوی فرصت ملاقات رو در رو با رئیس و مدیر خود را نداشته باشید. فارغ از دلیل تغییر ایجاد شده، این که بتوانید با شرایط جدید حاکم بر شرکت خود کنار بیایید، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اگر این چنین نباشد، احتمال از دست دادن اعتماد خود نسبت به رئیس و شرکت خودتان بسیار زیاد است و در این صورت پیشرفت در شغل خودتان برایتان بسیار دشوار میشود.
اگر استراتژی مدیر جدید شما شامل خریداری لیست ایمیل و ارسال ایمیل های تبلیغاتی به صورت هرزنامه بدون هرگونه آینده نگری برای صاحبان آن ایمیلها باشد، شاید زمان آن رسیده باشد که در پی یک جایگاه و موقعیت جدید باشید. در این باره می توانید با مدیر خود صحبت کنید و عدم توانایی خود در درک دلایل موجود در پشت استراتژی ها را شرح دهید.
7- شرکت شما با تغییر مخالف است
آیا شرکت شما از روشهای بازاریابی و فروش سنتی پیروی کرده و تمایلی به اجرا استراتژیهای جدید بازاریابی که پیشنهاد میدهید ندارند؟ شرایط سختی است، اما شاید این هم دلیلی بر رسیدن زمان ایجاد یک تغییر در شغل خودتان باشد.
شرکتی که تغییر نمیکند یا حتی صنعت خود را رهبری نمیکند میتواند در واقع شرکتی باشد که به شدت از پتانسیل خراب کردن روند توسعه کاری یا حتی اعتبار حرفهای برخوردار باشد. اگر در حال کار کردن برای تیمی هستید که از تکامل یافتن اجتناب میکند، عقب افتادن از دیگر همکاران خودتان در این صنعت و در رابطه با روندهای موجود یا حتی رقابت شغلی آینده خودتان بسیار محتمل میباشد.
8- شما همواره درباره سرگرمی و کار جانبی خود خیال بافی میکنید
شاید شما به عنوان یک شغل دوم و جانبی در حال تدریس در کلاسهای شبانه در یک کالج محلی باشید یا خدمات مشاورهای به کارآفرینان جوان ارائه کنید یا به تولید یک محصول خاص در پارکینگ منزل خود مشغول باشید.
سرگرمی جانبی شما از هر دست که باشد، میتواند ایده بسیار خوبی برای توسعه یافتن از نظر حرفهای و شخصی باشد. اما اگر به هر چیزی غیر از این سرگرمی جانبی خود نمیتوانید فکر کنید، تکلیف چیست؟ اگر شغل فعلی و اصلی شما در طی روز قادر به راضی نگاه داشتن شما نباشد، تکلیف چیست؟
این موارد هم میتواند نمونه های دیگری از لزوم صادق بودن با خودتان باشد. با دوستان نزدیک، اعضای خانواده و حتی مشاورین مورد اعتماد در این رابطه صحبت کنید که چرا بیش از حد انرژی و توان فکری خود را صرف این سرگرمی و منبع درآمد جانبی خود میکنید. آیا در حال سپری کردن نوعی افسردگی، یک دوره از زندگی یا . . . هستید؟ آیا لزوم وجود یک تغییر در زندگی شما احساس میشود، فراموش نکنید که در حال حاضر از بهترین انگیزه برای ایجاد تغییر در کار اصلی و روزانه خود برخوردار هستید.
9- شغل فعلی شما برای سلامت جسمی ضرر دارد
از کمپین بازاریابی آخر سال قبلی صدمه زیادی دیدید؟ آیا از فشار خون بالای 25 رنج میبرید؟ اگر شرایط کاری و شغلی شما آن چنان استرس آور است که نمود ظاهری بر شرایط سلامت فیزیکی شما دارد، مطمئنا زمان آن فرا رسیده که ارزیابی مجددی از ادامه حضور در این شغل – – یا حتی حرفه بازاریابی – – داشته باشید که آیا واقعا این شغل یا حرفه برای شما مناسب هست یا خیر؟
هیچ شغلی ارزش داشتن هزینه بلند مدت برای بدن شما را ندارد. ابتدا با صحبت کردن در رابطه با دلایل این استرس با مدیر و رئیس خود صحبت کنید. درخواست کم کردن از حجم کارهای خود را مطرح کنید یا این که حتی جابجا شدن به جایگاه و مسئولیت دیگری در تیم خود را مطرح کنید. اگر هیچ یک از این درخواستها معقول و ممکن نبود، ممکن است زمان مناسبی برای جستجو جهت یک شغل دیگر با انتظارات کمتر از شما باشد. از نیازهای بدن خود آگاه باشید، آنها را بپذیرید و هرگز از آنها خجالت زده نباشید.
ترک شغل در واقع مسئله بزرگ و مهمی است. ابتدا اطمینان کسب کنید که تصمیم مورد نظر، تصمیم درستی است. هرگز عجله نکنید و با خودتان نسبت به انگیزه موجود در پشت این جابجایی صادق باشید. اما هرگاه ممکن بود، کار کردن برای مجموعهای را انتخاب کنید که به شما قدرت بیشتری دهد، شما را به چالش بکشد و از شما حمایت کند. این در واقع شغلی است که هرگز از پذیرفتن آن پشیمان نخواهید شد.